دو نیمه در بهشت - جام جهانی 2006 آلمان - 14: دویدن یاد بگیر پسرک!
روزنامه شرق
تیر 1385
 
 
از مجموع 27 یادداشت روزانه ای که نگارنده در طول برپایی جام 2006 نوشت و در روزنامه شرق به چاپ رسید،در حال حاضر تنها 16 یادداشت آن موجود بود که در سایت آمده و امیدوارم دیگر یادداشت ها را هم از آرشیو روزنامه گردآوری کرده و تقدیم کنم.
*
*
(1) غیر از خود آن «آقای شریفی نیا» که برخلاف محمدرضا شریفی نیای خودمان، اصلاً شوخ طبع و بامزه نبود، آیا واقعاً کسی پیدا می شود که بداند این مسابقه عریض و طویل «جام طلایی» (اسمش شما را به یاد مسابقه تیراندازی وسط کارتون رابین هود نمی اندازد؟«مسابقه پیکان طلایی»!) در برنامه «با جام جهانی» شبکه سه تلویزیون، چیست و چه قوانینی دارد و قرعه کشی ها و ضرایب و احتمالات و ارقامش بر چه مبنایی استوار است؟ جایزه خودرو (که جالب است، هنوز با اسپانسرها به توافق قطعی نرسیده اند و اسمش را نمی گویند تا بعداً بدهکار شوند) به هر حال خیلی ها را وسوسه کرده و بی آن که هنوز و در روزهای یک هشتم جام، از قواعد این بازی آشفته و بلاتکلیف سر در آورده باشند، در آن شرکت کرده اند. کمیک ترین وجه ماجرا این است که درست بودن پیش بینی، برای قرار گرفتن در سبد قرعه کشی اغلب جوایز، هیچ تأثیری ندارد و به همین جهت، انبوهی بی آن که اصلاً درک و علاقه ای نسبت به فوتبال داشته باشند، بسته های نقره ای یا طلایی را خریده اند و پیش بینی های پرت کرده اند و بدون این که به تماشای مسابقات جام بنشینند، فقط همین بخش «جام طلایی» را نگاه می کنند و از قرعه کشی هیجان زده می شوند و بعد به سراغ سریال های «ب» سبک شبکه های دیگر می روند! پرسش اول و اساسی این است که برگزاری رقابتی بین پیش بینی کنندگان نتایج بازی های جام که پیش بینی درست شان فقط گاه و در مورد جوایزی کم اهمیت، تعیین کننده است، واقعاً چرا باید در دل برنامه پخش زنده مسابقات بگنجد؟ دوم این که چرا باید قوانین و ملاک های این مسابقه آن قدر تبصره و استثنا داشته باشد که بی تردید حتی خود مجری فعلی اش هومن حاج عبدالهی هم از چند و چون آن سر در نمی آورد و فقط آن چه را بهش گفته اند، بی توضیح اجرا می کند و گاهی عددی را «غیرقابل قبول» توصیف می کند و کنار می گذارد و گاهی یکی دیگر را برای ایجاد امکان تکرار، دوباره توی گلدان می اندازد و ...؟! و سوم این که با ضوابط سفت و سخت سازمان صدا و سیما در به کارگیری هر نوع تبلیغ درون برنامه ای و اسپانسر و غیره، جداً اگر هر مجموعه تجاری دیگری می خواست چنین آشفته بازاری برای پیش بینی و قرعه کشی در طول جام جهانی به راه بیاندازد، بخش های خبری طاق و جفت تلویزیون پیچیدگی عجیب و غریب مسابقه اش را مشکوک تلقی نمی کردند و برایش پرونده نمی ساختند؟!
(2) در محاسبات معمول و طبق اعتبار و پیشینه تیم ها، قاعدتاً در بازی اول امروز بین انگلیس و اکوادور، هولیگان ها نباید نگرانی ویژه ای داشته باشند. حریف شان نه تنها مدعی نیست، بلکه همین صعود به یک هشتم را هم به عنوان شگفتی کار آنها می شناسیم و بلندپروازی فراتر از این برایشان تصور نمی کنیم. اما هر چه باشد، این همان تیمی است که وقتی بازیکنان اصلی و ثابتش را جلوی لهستان بی برنامه و کاستاریکای ضعیف به میدان می فرستاد، دو سه گل می زد و پنج شش خطر نزدیک به گل ایجاد می کرد، بازیکنان تکنیکی و باهوش خط میانی و حمله اش مثل مندز و دلگادو و تنوریو (طبعاً منظورم کارلوس است، نه ادوین) هم آمادگی بدنی لازم برای دوندگی کامل 90 دقیقه ای (و چه بسا 120 دقیقه ای) را دارند و هم سرعت و اعتماد به نفسی که لازمه تکمیل این توان جسمی است، و مهم تر از همه این که چون خودشان و دیگران، انتظاری برای صعودشان ندارند، هیچ فشاری رویشان نیست و بر خلاف انگلیس، بدون حساسیت و دلهره بازی می کنند. اینها می تواند برای تیم سرحال و دوست داشتنی اریکسون حسابی نگران کننده باشد و نگذارد تا ساعت 6:30 عصر امروز، یک نفس راحت و بی اضطراب بکشیم. به خصوص از این جهت که وین رونی با دو سه حرکت درخشان در بازی با سوئد، هم قوی و هم سریع نشان داد؛ ولی با آن حرکات ترسناک و اعتراض آمیز بعد از تعویض اش، بعید نیست اریکسون کمی گوشش را بکشد و از اول او را در بازی نگذارد. بدتر از آن، این که مایکل اوون یعنی بهترین همراه ممکن رونی در خط حمله، با مصدومیت ناگهانی و خود به خودی اش، کل جام جهانی و به روایت سایت رسمی بازی ها، همه مسابقات فوتبال را تا سال آینده از دست داده است! نمی دانم یادتان می آید یا نه؛ ولی اگر مثل من لیورپولی بوده باشید، حتماً 4-3 بار مشابه همین حرص و حسرت خوردن ها را در چند سال گذشته و پیش از رنالی شدن پسرک، تجربه کرده اید: اوون تا به حال بارها مثل همین دفعه، بدون آن که رویش خطا کنند و بی آن که اصلاً بازیکنی دور و برش باشد، برای خودش لیز می خورد و پایش پیچ می خورد و می افتد و تمام: شش ماه مصدوم! نمی دانم چطور ممکن است فوتبالیستی در این حد و سطح، دویدن بلد نباشد و پنج شش مصدومیت طولانی را فقط بابت این که شست پایش برای خودش توی چشمش رفته، سپری کند و تیم و طرفدارانش را در حساس ترین مواقع قال بگذارد؟!
(3) در بازی دوم امشب که روی کاغذ، حساس تر از اولی به نظر می رسد، پیشنهاد جدی دارم که هوادار هلند باشیم. دلایل مختلفی برای این احساس وجود دارد: هلند تیم باشخصیت تری است و این را می توانید از مقایسه کاراکتر متین و آرام فان باستن با هوچی گری های همیشگی و لمپن وار اسکولاری متوجه شوید. هلند با وجود پتانسیل و سابقه ای که دارد، حتی به اندازه نصف نصف پرتغال هم تا پیش از جام و تا این جای جام، ادعا و رجزخوانی نکرد و دارد با طراوتی روزافزون، بازی به بازی به هلند شناور و روان دهه هفتاد و اواخر دهه هشتاد شبیه تر می شود. در صورت برد دو تیم آدم حسابی بازی های امشب یعنی هلند و انگلیس، مسابقه آنها در مرحله بعدی می تواند از بازی های به یاد ماندنی و سریع و زیبای جام باشد و خاطره ها بسازد. دلیل آخرش برای خودم اصلاً مطرح نیست؛ ولی با مقادیری بدجنسی که در طرفدار جمع کردن برای تیم های محبوب مان مجاز است، می خواهم از احساسات ملی کسانی که باخت در مقابل پرتغال را «با آن بازی خوب بچه ها» به تعبیر برانکو، حق تیم ما نمی دانستند، استفاده کنم و بپرسم که جداً دوست ندارید خوش رنگ های هلندی، انتقام مان را از پرتغالی های فخرفروش بگیرند؟!
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768