دو نیمه در بهشت - جام 2008 سوئیس/اتریش - 17: جایی که دلیل ها تمام میشوند
روزنامه کارگزاران
تیر 1387
 
 
از مجموع 18 یادداشت روزانه ای که نگارنده در طول برپایی جام 2008 نوشت و در روزنامه شرق به چاپ رسید،در حال حاضر تنها 13 یادداشت آن موجود بود که در سایت آمده و امیدوارم دیگر یادداشت ها را هم از آرشیو روزنامه گردآوری کرده و تقدیم کنم.
*
*
یک) در بحث و بررسی های پیش از بازی امشب روسیه و اسپانیا در مرحلۀ نیمه نهایی جام ملت های اروپای اتریش و سوئیس، شنیده ام و خوانده ام که می گویند این روسیه با آن روسیۀ بازی اول مقابل اسپانیا، زمین تا آسمان تفاوت دارد. دیدگاه عجیبی است. احتمالاً به این بر می گردد که فرد در حال اظهارنظر، بازی اول سه شنبه 10 ژوئن/21 خرداد را ندیده و فقط بر اساس نتیجه 4-1 بازی، به این اطمینان رسیده که روسیه اسیر دست اسپانیا بوده است. هر کسی که خود بازی را درست دیده، به یاد دارد که روس ها در آن تنها شکست شان در این دوره یورو، نه تنها به لحاظ سطح بازی و تعداد فرصت های گل، به اندازۀ نتیجۀ 4-1 از اسپانیا عقب نبودند، بلکه اغلب اوقات و به ویژه در مورد هر سه گلی که از دیوید ویا خوردند، حمله های اسپانیا حاصل جاماندن روس های در حال حمله بود. آنها با چنان سرعت و تحرک همه جانبه ای به سمت دروازۀ کاسیاس می رفتند که بارها در برگشت برای دفاع کردن، از بازیکنان کناری سرعتی آراگونس جا ماندند. منهای این عارضه که آن هم ناشی از بازی تهاجمی است، روسیه در بازی اول گروه D ،مطلقاً مقهور اسپانیا نبود که هیچ، حریف سفت و پرآزاری هم بود. گل های آن شب اسپانیا مثل نفس کشیدن یک تیم تحت فشار بود که انگار توانسته با گل و آشفتگی طبیعی تیم مقابل تا دقایقی بعد از دریافت گل، برای دمی آسودن از خطرات جدی حریف، فرصت بخرد و جانی تازه کند.
دو) اما امشب که در تنها بازی تکراری یورو 2008، این دو تیم بار دیگر جلوی هم می ایستند، معادلات فوتبال بار دیگر استدلال ناپذیر می شود. همۀ شعارها و بحث و تحلیل ها درباب تجربه اندوزی بازیکنان در باشگاه های بزرگ و صاحب فوتبال و نیز مباحث مربوط به اهمیت لیگ داخلی سطح بالا و پر رونق، همه در دل شور و پیش بینی ناپذیری فوتبال، گم و گور می شوند. اسپانیا لیگی دارد که مسابقات مهمش گاه از فرط حضور بازیکنان شاخص غیراسپانیایی در باشگاه های مختلف، به بازی های تیم منتخب جهان شباهت می یابد. در کل فهرست 23 بازیکنی اسپانیا، تنها دو بازیکن از تیم قهرمان لالیگا یعنی رئال مادرید حضور دارند، فقط از این بابت که این تیم انبوهی بازیکن خارجی دارد که البته اغلب آنها هم در قالب تیم های ملی خودشان در این جام یا مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 که همین روزها هم در جریان بود، در آمریکای لاتین به میدان می روند. اسپانیا ضمناً با سه لیورپولی و یک آرسنالی که دست کم سه تایشان از یاران اصلی ترکیب دلخواه آراگونس به شمار می روند، بازیکنان صادراتی نیز کم ندارد. تا این جا به نظر می رسد حضور این تیم به عنوان تنها تیم بدون باخت مرحلۀ نیمه نهایی، می تواند با بخشی از استدلال های بارها تکرارشدۀ کارشناسان درباب لزوم بین المللی شدن لیگ داخلی هر کشور برای ارتقاء تیم ملی آن، قابل تحلیل باشد. اما در سوی دیگر میدان، روسیه ای را داریم که دست کم در دو بازی اخیرش جلوی سوئد و هلند، بیشترین هراس را در دل هواداران تمی های دیگر افکنده، هر بار دو سه گل زده و یک دوجین گل قطعی را هم ندارک دیده و به ثمر نرسانده و میان دو تیم کم ادعاتر نیمه نهایی یعنی ترکیه و روسیه، این تیم گاس هیدینک باتدبیر و انرژیک است که هیچ وصله ای برای تشکیک در فوتبال تمیز و سلامت و پویایش، به آن نمی چسبد. با تمام اینها، مشاهدۀ فهرست باشگاه های بازیکنان روسیه در امتداد آن بحث لزوم لیگ بین المللی، حیرت انگیز خواهد بود: آنان فقط یک لژیونر (ایوان ساننکو، نورنبرگ آلمان) دارند و بقیۀ تیم شان در همۀ خطوط و نقاط، از بازیکنان زنیت سن پترزبورگ، زسکامسکو، اسپارتاک، دینامو مسکو، رانین کازان و دینامو مسکو تشکیل شده؛ خلاصه اش این است که تیم ملی روسیه با تیم منتخب لیگ روسیه، یکی است و برخلاف آن تئوری قبلی، این جا نداشتن بده بستان با باشگاه های خارجی است که به تیمی زهردار و فوتبالی زیبا منجر شده. خب، حالا چه کنیم؟ مثل کارشناسانی که گفتارشان به آن معبران خواب های هارون رشید می ماند و هر نکته دای به شکای می گردانند که توجیهی قابل قبول اما تراشیدنی برایش بیایند، این جا حرف عوض کنیم و بگوییم داشتن لیگ منسجم و بدون بازیکن وارداتی و داشتن تیم ملی بدون یار صادراتی، به روس ها هماهنگی بخشیده و غیره؟ بالاخره آن نوع لیگ به تیم ملی مقتدرتری می انجامد یا این یکی؟ بهتر نیست بپذیریم که این جا هم مثل بسیاری نقاط تلاقی دیگراستدلال های عقلاو منطقی در حیطۀ فوتبال به بن بست می رسند و شور خودانگیخته است که عمل می کند و اثر می گذارد و پیش می رود و پیش می برد؟
سه) به عکس شادمانی جنون آمیز آندری آرشاوین بعد از زدن گل سوم تیمش به هلند مدعی و به زانو درآمدۀ دور یک چهارم نهایی که زینت ستون امروز م، نگاهی بیفکنید. می بینید چگونه به جای ذوق زدگی از کسب این نتیجه و مهم تر از آن، این همه برتری در برابر هلند، نوعی خودباوری منجر به اثبات خود در آن جاری است؟ینید چگ.نه از فرط شور پرخاشگرانۀ منعکس در خطوط چهره، عملاً دیگر نن آرشاوین را تشخیص داد و عکس انگار از هیأت انسانی خارج شده و به صورتک تئاتری بدل از حیوانی فریادکنان تبدیل گشته؟ آرشاوین که گفته امشب در صورت گل زدن به اسپانیا سودای بازی در محبوب ترین باشگاهش در این کشور یعنی بارسلونا را دست یافتنی تر خواهد کرد، پاولیچنکو که در تعقیب ویا در آستانۀ آقای گلی تورنمت است، سیچف که بعد از بازی هایش در جام جهانی 2002 به او لقب مایکل اوون روسیه بخشیدند، کولودین که در هر چهار بازی روس ها فیکس بود و تا دقیقۀ آخر وقت اضافی با هلند در حد قهرمانان دوی صد متر می دوید، هیچ کدام زیر 25 سال سن ندارند و این شور و انگیختگی بدون ذوق زدگی که در آنهاست، حاصل جوانی و تازه واردی نیست. حتی هوادارن اسپانیا هم این را خوب فهم می کنند که برد امشب روسیه، پیروزی زیبایی ها و شوق انگیزی فوتبال خواهد بود. پیروزی این نکتۀ وجدآور که فوتبال امروز هم گاه از حصار تنگ استدلال پذیری، رها می شود.
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768