چرا این قدر به بازیگری می پردازیم؟: چه خوب که هنوز می توانیم هیجان زده شویم
محل چاپ: نامشخص!
زمان نگارش: نامشخص!
  [ PDF فایل ]  
     
 
(1)
دور و بری هایم همیشه این را ازم شنیده اند که چه اصراری دارم به «دهاتی» فیلم دیدن، به ساده و راحت و بی ادا فیلم دیدن، به این که اگر فیلمی یا لحظه ای مرا می خنداند، بی توجه به این که کل فیلم یا تفکرش را منحط می دانم، اصلاً جلوی خودم را نگیرم و در آن لحظه و آن سکانس بخندم و نگران نباشم که نکند با این کار، فیلم را تأیید کرده باشم. اتفاقی که مثلاً هنگام تماشای سکانس ظهور مهران غفوریان با هیبت سیاه و سوختۀ یک آدم اولیه، در فیلم مهمل شارلاتان افتاد، یا موقع اصرار محمدرضا گلزار به مهناز افشار که «جان من بگو اون روز تو نبودی تو خیابون از تو ماشین دیدمت؟» در تنها سکانس بانمک فیلم آتش بس. طبعاً در فضای توأم با «حسابگری»های منتقدانه و آن چه که به اصطلاح، «ملاحظات حرفه ای» خوانده می شود، این اصرار را به معنای آماتوریسم و تازه کاری و اینها می گیرند. یادم نمی رود زمانی را که در نمایش جشنواره ای فیلم کمدی تاریخی جنگجوی پیروز، جایی که اکبر عبدی در نقش قاطر دنبال فردوس کاویانی در نقش میرزا آقاخان نوری با پوشش زنانه می افتد و بعد از آن که می گوید «الهی من قربانت گردم» محکم سیلی می خورد، آن قدر قهقهه زدم که یکی از منتقدان سنگین و وزین و متین و بیزار از هیجان زدگی عامیانه در برابر فیلم ها، برگشت و با اخم و تخمی نگاه کرد که ببیند این جوانک فیلم ندیده کیست. او دید که طرف، سری کچل کرده و آن قدرها جوان نیست و من هم به شکلی قابل پیش بینی، دیدم طرف احمد طالبی نژاد بود!
اینها را گفتم تا برسم به این که همیشه سعی می کنم نگذارم جدیت های ناقدانه به فسیل شدن و یبوست مزمن و نگریستن و نخندیدن و به هیجان نیفتادن تبدیل شود. نگذارم لذت خالص فیلم دیدن و به لحظه های مؤثر و خوب نوشته شده و خوب ساخته شدۀ فیلم دل سپردن، از دست برود. این تلاش در بخش عمده اش، این امتیاز را به ارمغان می آورد که از جلوه ها و ویژگی های عام سینما غافل نشویم. برای ما و شما که مقداری بیشتر از جماعت مردمی سینمارو، با شیوه های خاص و رویکردهای نامعمول و معانی پنهان و غیره آشناییم، این خطر جدی وجود دارد که به مرور، اصلاً شکل و اثر شیوه های عام و رویکردهای رایج و معانی آشکار را فراموش کنیم. آن مثال مربوط به فیلم شوکران را هرگز فراموش نمی کنم که در سکانسی، محمود بصیرت (فریبرز عرب نیا) در اولین شبی که با سیما ریاحی (هدیه تهرانی) به رستوران رفته بود، در راه برگشت چراغ قرمز را رد می کرد. دوستان منتقد و تماشاگران خاص و مجله خوان ها و دانشجویان هنر، بابت توجه عمیق و موشکافانه شان به «معانی پنهان»، با همان میزانسن «با آرنج به پهلوی تماشاگر بغل دستی زدن» که علی معلم همیشه بهش اشاره می کند، به هم می گفتند که بعله، کارگردان منظور داشته و با نشان دادن عبور از چراغ قرمز، می خواسته بگوید که بصیرت دارد خط قرمزهای جامعه را زیر پا می گذارد. ولی به این نکتۀ ساده و معقول در متن و مسیر داستان توجه نمی کردند که رد کردن چراغ قرمز، به عجلۀ بصیرت برای رسیدن به خانه آن هم بعد از پاسخ مثبت سیما به پیشنهاد صیغه بر می گردد. چهار پنج سال پیش در مطلبی دربارۀ شوکران در همین دنیای تصویر نوشتم که این عقب ماندن منتتقد و بینندۀ حرفه ای از تماشاگر عادی، به شدت اسف بار است. این از آن جاهایی است که خواص به دلیل متمرکز شدن بر لایه های نهان فیلم، اصلاً لایه های آشکار و پیش چشم را نمی بینند. بینندۀ عادی طبعاً برای سرگرم شدن آمده و داستان را پی می گیرد و با توجه اش به انگیزه های اعمال آدم ها، حواس اش هست که انگیزۀ جنسی و جسمانی بصیرت را عامل شتاب او بداند. ولی تماشاگر خاص که می پندارد راحت فیلم دیدن کسر شأن است، نمی تواند این نکتۀ دم دست را بگیرد و مدام دغدغۀ نماد و تمثیل و معانی پنهان را دارد. چه تلخ و مضحک است که از فرط اصرار برای دقیق دیدن، نتوانیم حتی به اندازۀ مردم عادی، فیلم را ببینیم و داستانش را بخوانیم.


(2)
پرداختن به بازیگری در ابعاد گوناگون، به نظرم درست از همین جدایی محض از نگرش عام به سینما، جلوگیری می کند. شاید در فضایی که همه اصرار دارند کارشان را بسیار جدی و اساسی و متفاوت و عمیق جلوه دهند، به نظرتان عجیب باشد که کسی با سابقۀ نوشتن مقاله و کتاب یا مثلاً تدریس در زمینۀ بازیگری و جوانبش، بخواهد این کار را به امتداد همان گرایش های عام سینماروها و سینما دوستان نسبت دهد. ولی من شخصاً چنین اعتقادی دارم. اگر می بینید که همۀ منتقدان و سینماگران، دربارۀ حیطۀ بازیگری نظر می دهند و به آن توجه دارند، اصل ماجرا همان علاقۀ عامی است که هر تماشاگر هر فیلمی، به بازیگران و کار و حاصل کارشان دارد. اگر می شنوید همۀ کسانی که اظهارنظر درباب پاره ای از زمینه های فنی و تکنیکی سینما مثل تدوین و فیلمبرداری را در دایرۀ تخصص منتقدان نمی دانند (مثلاً دکتر امید روحانی) خود به بررسی بازیگری می پردازند، دلیلش آن است که این یکی را به آن میزان تخصصی و جدا از مجموعۀ جذابیت های همگانی سینما برای مخاطبانش نمی بینند و این دیدگاه، دست کم به لحاظ انگیزۀ توجه به بازیگری، در مجموع درست به نظر می رسد. در اظهارنظرهای حتی سرپایی و شتابزدۀ جشنواره ای در هر جای دنیا، یکی از اولین عناصری که در حرف های هر منتقد و ژورنالیستی دربارۀ هر فیلم، مورد اشاره قرار می گیرد، بازی های فیلم است. حتماً می شود کسانی را حتی دربین فیلم بین های حرفه ای پیدا کرد که دربارۀ برخی عوامل دیگر فیلم، نظر نمی دهند یا وارد بحث آن نمی شوند (مثل دیالوگ نویسی که به ویژه در بحث از سینمای روز دنیا، به دلیل فقر زبانی موجود، از حیطه های معمولاً غفلت شدۀ سال های اخیر است، مگر آن که منتقد خوش اقبال ما نسخۀ داراری زیرنویس فارسی فیلم را در اختیار داشته باشد!)، ولی به هیچ وجه نمی توان کسی را یافت که خود را صاحب دیدگاه در زمینۀ نقش آفرینی بازیگران فیلم ها نداند.
این از سرفصل های معدودی است که هنگام پرداختن به آن، حس نمی کنیم از لذت خالص و جاری تماشای فیلم فاصله گرفته ایم و داریم مثل یک دانشمند میکروب شناس، با ابزار بزرگنمایی روی لحظه های فیلم متمرکز می شویم. در هر بحثی به غیر از مبحث بازیگری، تماشاگر عادی آن قدر به حیطۀ مورد نظر بی علاقه و بی توجه است که ما به محض رفتن به سراغ آن، به این جدایی از معادلات معمول تماشای فیلم می رسیم. تردیدی نیست که مردم در قضاوت درباب بازیگری گاه بسیار سطحی عمل می کنند، گاه به شکلی کورکورانه هر رفتار و گریه و میمیک نامناسبی را هم از ستاره های محبوب شان می پذیرند یا به قول ایرج کریمی، در ارزیابی بد و خوب بازی ها تنها به شناخت جلوه های تیپیک و کلی و غیرفردی قناعت می کنند (سواد بیشتری ندارند که به ویژگی های فردی و روانشناختی شخصیت برسد)؛ ولی به هر حال همۀ تاریخ سینما به عنوان تلفیقی از صنعت و هنر، به آنها این اجازه را می دهد که در برابر اتکای چرخۀ مالی سینما به حضور این مخاطبان، دربارۀ دو نکتۀ کلی، همیشه اظهارنظر کنند: خود فیلم و بازیگری اش.
به این اعتبار، بحث دربارۀ بازیگری از سرچشمۀ مشترکی میان ما و همۀ سینماروهای دیگر تاریخ شروع می شود. در تحلیل بازیگری و مکث روی اجزاء سبکی، میزانسن ها، میمیک ها، بیان، لحن، حرکات دست و پا، شناخت شخصیت و درونیات او و تنظیم خروجی هایش در رفتار و گفتار، هر چه قدر هم وارد مباحث پیچیده و چندلایه و جزئیات پردازانه شویم، باز داریم به حیطه ای می پردازیم که خیلی خیلی قبل از نوشتن دربارۀ سینما، از همان سال ها که مثل عوام، فیلم ها را به جای اسم کارگردان، با نام بازیگران به خاطر می سپردیم و حتی به بازیگر می گفتیم «هنرپیشه»، به آن توجه داشتیم. در واقع توجه به بازیگری، قدیمی ترین حلقۀ اتصال همۀ ما با سینماست که همیشه و حتی خارج از ملاحظات حرفه ای، در علایق مان جاری بوده و تا سال های سال بعد از کار جدی و حرفه ای فیلم دیدن و خواندن و تحلیل نوشتن، با ما خواهد ماند. این یکی از کارهایی است که خیال مان را از سقوط نکردن به آن درجۀ فسیلی و یبوست مزمن در فرآیند فیلم دیدین، راحت می کند. همۀ آن چیز هایی که در بند (1) این مطلب، به عنوان خطرات نگاه دور از لذت خالص تماشای فیلم با گرایش های عمومی و اولیه مطرح کردم، در پرتو پرداختن به بازیگری، با ایجاد آرامش درونی عجیبی، از ذهن و احساس نویسنده و خوانندۀ مطالب مربوط به بازیگری رخت بر می بندد.
 
     
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768