الف/ دربارۀ امیــر پوریــا
ب/دربارۀ سایت

الف/ دربارۀ امیر پوریا:
متولد 21 شهریور 1353 در رشت. تصادفاً در روزی که سال ها بعد در تقویم خورشیدی به عنوان روز ملی سینما نامگذاری شد (با شناسنامه ای که محل تولد و صدورش تهران است؛ چون ثبت احوال گیلان در آن مقطع شناسنامه ای با نام «امیر» صادر نمی کرد و آن را متعلق به خاندان سلطنتی می دانست!). تحصیلات: دیپلم ریاضی، کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد واحد تهران، کارشناسی ارشد رشتۀ سینما از دانشکده سینماتئاتر دانشگاه هنر .
علاقه به سینما و مطالعه مجلات سینمایی از 11 سالگی. دعوت به همکاری با ماهنامه سینمایی فیلم توسط احمد امینی منتقد و فیلمساز در آبان 1369 بعد از نگارش و ارسال نقدهای متعددی به بخش «نقد خوانندگان» مجله که امینی مسئول دقیق و باحوصلۀ آن بود.
همکاری با نشریات متعدد به عنوان منتقد، مقاله نویس و گاه مترجم از سال 1370؛ از جمله، ماهنامۀ سینمایی فیلم، مجلۀ دنیای تصویر، نقد سینما (دورۀ سردبیری مهرداد فرید)، گزارش فیلم (فقط ویژه نامه های "بحث و نقد" به دبیری روبرت صافاریان)، فیلم نگار (به طور معدود در دورۀ دبیری تحریریۀ کیوان کثیریان)، (24 در دورۀ سردبیری حسین معززی نیا)، همشهری ماه (دورۀ سردبیری امیر حسین مهدوی)، همشهری جوان (دورۀ سردبیری جواد رسولی) نگاه ورزشی (دورۀ سردبیری مهدی سوفالی)، مهرنامه، تجربه، زنان، فیلم ویدئو، مردم و جامعه، شهروند امروز، فصلنامۀ نقطه بند، صدا، و... بسیاری مجلات دیگر و همچنین روزنامه های شرق، اعتماد، زن، نوروز، مشارکت، کارگزاران، روزگار، همشهری، هفت صبح و ... همچنین در دو مقطع (به ترتیب در 1378 و 1383) سردبیر نشریۀ داخلی خانۀ سینمای آن زمان با عنوان "نامۀ سینما" و فصلنامۀ پژوهشی تلویزیون با عنوان "فصلنامۀ سیما".
نگارش مجموعه مقالات دنباله داری تحت عنوان "ارزش و ژرفای نگاه در بازیگری" در مجلۀ دنیای تصویر در سال های میانی دهۀ 1370 به پیشنهاد کامبیز کاهه و با حوصله و همراهی سردبیر و مدیرمسئول این مجله علی معلم و ترکیب این مقالات با چند قسمت جدید و انتشار کتابی تألیفی به همین نام (انتشارات پور، 1378) و در ادامه، تدریس شاخۀ کمتر شناخته شدۀ "تحلیل بازیگری در سینما و تئاتر" در مراکز آموزشی مختلف (موسسه فرهنگی هنری کارنامه، کارگاه آزاد بازیگری امین تارخ، کارگاه آزاد فیلم مسعود کیمیایی، مدرسه بازیگری حوزه هنری با مدیریت داریوش ارجمند و ...) تا مسئولیت بخش بازیگری ماهنامۀ فیلم و برپایی سخنرانی ها و کارگاه های متعدد در همین زمینه در نقاط مختلف کشور.
تدریس واحدهای درسی مختلفی چون "تحلیل و درک فیلم"، "تاریخ سینما"، "تحلیل بازیگری" و ... در دوره ها و مراکز مختلفی مانند دانشگاه سوره، آموزشگاه سینمایی معاصر (علی ژکان) و مراکزی که در بحث از تحلیل بازیگری در بالا نام شان آمد.
ترجمه کتاب «نگارش فیلمنامه مستند» به طور مشترک با عباس اکبری/ دوآیت و جی.آر سوئین/ انتشارات دفتر پژوهش های سیما/ 1375.(ناشر بعدی: نشر ساقی/ 1382 و 1390).
نگارش کتاب «ارزش و ژرفای نگاه در بازیگری»/ انتشارات پور/ 1378.
نگارش کتاب «ظهور و سقوط رویای آمریکایی: تک نگاری تحلیلی فیلم گاو خشمگین ساخته مارتین اسکورسیزی/ انتشارات فرهنگ کاوش/ 1379.
نگارش مقاله «هشت و نیم: از نئورئالیسم تا سینمای مدرن» در کتاب «کارناوال فدریکو فلینی» به کوشش مسعود فراستی/ انتشارات فرهنگ کاوش/ 1379.
یادداشت «ماه پنهان نیست» در کتاب «زیر نور ماه» / فیلمنامه رضا میرکریمی/ موسسه فرهنگی هنری ثمین/ 1380.
انجام گفتگوهای تحلیلی کتاب «فیلم نوشت کاغذ بی خط» به قلم ناصر تقوایی/ انتشارات توفیق آفرین/ 1381.
ترجمه کتاب «درام تلویزیونی»/ جان تولاک/ انتشارات سروش و دفتر پژوهش های سیما/ 1383.
گردآوری کتاب «جشنواره های تلویزیونی جهان»/ دفتر پژوهش های سیما/ 1384.
نگارش مقاله «آیا ساختاری موسوم به ضدمستند وجود دارد؟» در کتاب «حقیقت در قاب مستند» به کوشش اسماعیل میهن دوست/ انتشارات ماتیکان و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی/ 1387.
نگارش مقاله های «کمدی فراتر از یک ژانر است» و «سینمای جنگ در دنیا و سینمای دفاع مقدس در ایران» در کتاب «راهنمای ژانر» به کوشش یحیی نطنزی/ نشر چشمه/ 1394.
نگارش مقاله «دائره المعارف روابط زنان و مردان دنیا و دوران ما» دربارۀ فیلم «آنی هال» وودی آلن در کتاب «برخورد کوتاه» حاوی گفتگوهای یحیی نطنزی با 25 منتقد ایرانی/ انتشارات حرفه هنرمند/ 1395.
روابط عمومی سازمان سینمایی سوره حوزه هنری در سال های انتهایی دهۀ 1370 (دوران تولید فیلم هایی مانند "شوکران"، "آدم برفی" و "مرد عوضی" در این سازمان)، مدیریت روابط عمومی خانۀ سینما (در دوران مدیریت منوچهر محمدی در سال های اولیۀ دهۀ 1380) و مدیریت امور رسانه ای دوره های سوم و چهارم جشنوارۀ سیما (1382 و 1384 به دبیری مجید بسطامی).

برگزاری کارگاهی با عنوان "شناخت سینما" برای معاونین فرهنگی دانشگاه های سراسر کشور در وزارت علوم و آموزش عالی در سال 1382.
برگزاری سمینار انتقادی/تحلیلی "آسیب شناسی سینمای معاصر ایران" به عنوان دبیر پژوهشی به همراه امیرحسین رسائل و علی معلم/ فرهنگسرای ارسباران/ 1383.
برگزاری کارگاه "سینمای کمدی" برای جهاد دانشگاهی در سال 1387.
دبیری سرویس سینمایی روزنامۀ اعتماد در سال های 1387 و 1388.
حضور در برنامه های تلویزیونی مرتبط با سینما در دوره های مختلف همچون «سینما یک»، «سینما چهار» ، «سینمای مستند» و همچنین برخی برنامه های تحلیل مسابقات فوتبال/ از 1381؛ که یکی از موارد قابل اشارۀ آن حضور در دو قسمت برنامۀ «دو قدم مانده به صبح» با اجرای محمد صالح علا و حضور فریدون جیرانی به عنوان مجری بخش سینما در آبان 1388 بود که بابت حرف های تند پوریا علیه دولت وقت محمود احمدی نژاد، سیاست های وزارت ارشاد آن، ابتذال سینما و افتخار وزیر ارشاد به ساخته شدن فیلم های «اخراجی ها» و همچنین عملکرد سازمان صدا و سیما، منجر به چهار سال ممنوع التصویری در برنامه های زنده شد و بعد از تغییر دولت در برنامۀ سال تحویل 1393 شبکه یک به کارگردانی اشکان خطیبی، طلسم این ممنوعیت شکسته شد.
حضور در دو جلسۀ مناظره با مسعود فراستی (جمعاً به مدت هفت ساعت) بر سر حقانیت انسانی/اخلاقی و اثرگذاری عاطفی فیلم "جدایی نادر از سیمین" در دانشکده سینماتئاتر دانشگاه هنر/ 1390.
برگزاری جلسات نمایش و تحلیل فیلم های روز و متفاوت سینمای ایران با حضور کارگردانان و بازیگران آنها در کانون فرهنگی-هنری هشت و نیم در سال های 1389 تا 1391
برگزاری دوره «هیچکاک و پیروانش» با نمایش و تحلیل آثاری از آلفرد هیچکاک و انبوه کارگردانان و فیلم های تحت تأثیر یا همانند او/ برج میلاد/ 94-1393.
برگزاری برنامه «خرد، تغزل و مرگ: مرور افکار و آثار نوشتاری و سینمایی ایرج کریمی» بعد از فقدان ایشان در شهریور 94/ پردیس سینمایی چارسو/ 29 شهریور 94.
برگزاری برنامه «هنر کیارستمی: گوشه هایی از کلام و آثار او» بعد از فقدان ایشان در تیر 95/ پردیس سینمایی چارسو/ 12 شهریور 95.
برگزاری سه فصل برنامۀ «داستان و فیلم» با بازخوانی خلاصۀ رمان ها و داستان های کوتاهی که از روی آنها اقتباس سینمایی صورت گرفته است؛ همراه با نمایش فیلم های مورد اقتباس و تحلیل ادبی و سینمایی/ پردیس سینمایی چارسو/ بهار، تابستان، پاییز و دی ماه 1395.
برگزاری کارگاه ها و سخنرانی های گوناگون در سینماتک موزه هنرهای معاصر، خانه هنرمندان ایران، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشگاه سوره، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاه امیرکبیر، دانشگاه صنعتی اصفهان، دانشگاه شهید بهشتی، تماشاخانه ایرانشهر و.../ از 1377.
حضور در هیأت مدیرۀ انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی در حوالی سال 1380 و دوران ریاست علی معلم در این انجمن که به تصمیم مشهور اهدای عنوان کنایی زرشک زرین به بدترین فیلم ایرانی اکران شده در سال منجر و بعد از فقط یک سال، با مقاومت های قابل پیش بینی در بدنۀ سینمای ایران متوقف شد.
حضور در هیأت داوران منتخب انجمن منتقدان برای بخش بین الملل جشنوارۀ فیلم فجر (1376)، عضویت در هیأت های داوری مختلف جشن خانۀ سینما در چند دوره، حضور در هیأت داوری اغلب دوره های جشن سینمایی/تلویزیونی دنیای تصویر و مراسم اهدای تندیس حافظ.
دریافت دو جایزۀ دوم جشنوارۀ مطبوعات در سال 1379 (برای بخش های "ستون ویژه" در روزنامه "زن") و "بهترین نقد ادبی-هنری" و همچنین یک جایزۀ اول "بهترین مقالۀ ادبی-هنری" .
دریافت تندیس حافظ و جایزۀ «فعالیت نوشتاری پربار در زمینۀ سینما» در پانزدهمین جشن سینمایی/تلویزیونی دنیای تصویر/ 1394.
دریافت جایزۀ بهترین نقد فیلم از چهارمین جشن نوشتارهای سینمایی انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران برای نقد «آسمان زرد کم عمق» در مجله 24/ 1395.

ساخت مجموعه های گزارشی، مستند و مستند-داستانی برای تلویزیون / 1381 تا 1386.
بازنویسی فیلمنامۀ "آل" نوشتۀ بهرام عظیمی به کارگردانی بهرام بهرامیان/ 1387.
بازی در سکانسی از فیلم "برف روی کاج ها" به کارگردانی پیمان معادی/ 1391.

ب/ دربارۀ سایت
این سایت، خصلت "وبلاگی" ندارد و با پرهیز تعمدی نگارنده از ایجاد هر نوع فضای "دورهمی"، امکان اظهارنظر مستقیم پای نوشته ها در آن پیش بینی نشده است. اما بدیهی است هر خواننده ای در صورت ارسال نظر خود از طریق ای میل و بخش "تماس" سایت، برای مطلع کردن نگارنده از دیدگاه خود، به او مرحمت و لطف کرده است. این در حالی است که سایت ممکن است در بسیاری مطالب، با اشتباه های تایپی همراه باشد و گوشزد کردن این موارد به نگارنده، کمترین لطف خوانندگانی است که به بخش "تماس" مراجعه و mail خود را ارسال می کنند. یک لطف لازم دیگر هم یادآوری اشتباه هایی است که در زمینۀ ذکر تاریخ و محل انتشار مطالب مرتکب شده ام و ممکن است به دلیل در اختیار نداشتن برخی مجلات، تاریخ یا خود منبع نوشته ام را درست در سایت نیاورده باشم و تصحیح آن به واسطۀ اطلاع رسانی خوانندگان سایت، می تواند به دقیق تر شدن کل ماجرا یاری رساند. بیشترین لطف شما هم می تواند همان اظهارنظرها باشد.
منهای این نکات کلی، پاسخ به چند سوال دیگر که برای مخاطبان دربارۀ بخش ها و ویژگی های سایت پیش می آید نیز به نظرم ضروری است:
1- آیا این همۀ نوشته هایم است: این سایت نه تنها مجموعۀ تمام مطالب نگارنده نیست، بلکه حتی نیمی از آن یا یک سوم آن را هم در خود ندارد. تا پیش از نوشتن همراه با تایپ مطالب از حوالی سال های 84-85، مطالب را به شکل دستنویس می نوشتم و همین، باعث موجود نبودن بسیاری مطالب در سایت کنونی شده که البته تعداد محدودی از مطالب مهم تر و در دسترس ترم از میان نوشته های دهۀ 1370 هم بعد از تایپ مجدد از روی نسخۀ چاپ شده، در سایت آمده است. اما تا تکمیل نسبی و در بر گرفتن مطالب عمده تر، هنوز فرصت زیادی نیاز است و مطالب قدیمی تر نیز مانند مطالب جدید، از این پس به طور مداوم به سایت افزوده خواهد شد. اما مثلاً از ستون "هنر سیاسی و سیاست هنری" من در شماره های مختلف روزنامه "زن" در سال 78 که جایزۀ جشنوارۀ مطبوعات را هم دریافت کرد، هیچ نسخه ای در اختیار نیست که بتوان بعد از تایپ، در سایت آورد و با توجه به توقیف آن روزنامه در همان سال ها و این همه زمانی که از ماجرا گذشته، دسترسی به این ستون ناممکن به نظر می رسد. یا نقدهای منفی ام بر فیلم "ناصرالدین شاه آکتور سینما"ی مخملباف یا "نفس عمیق" شهبازی که هر کدام در زمان خود جدل هایی برانگیخت، هنوز به شکل نسخۀ تایپی درنیامده و بعدتر به سایت اضافه خواهد شد؛ مانند انبوهی مطالب دیگر و از جمله، متن کتاب هایم که بعد از این همه سال، نه به درد تجدید چاپ می خورند و نه نسخه ای از چاپ های قدیمی آنها یافت می شود؛ و باید در همین جا بیایند.
2- آیا همۀ این نوشته ها را همچنان قبول دارم: ادعای نگارنده به هیچ وجه این نیست که تمامی مطالب سایت از زمان نگارش تا کنون، همچنان موردتأیید و تأکید او هستند. بسیاری دیدگاه ها در طول زمان دستخوش تغییراتی می شوند (مانند سه ستاره ای که بعد از نمایش جشنواره ای به فیلم "یه حبه قند" داده بودم و با دو سه بار تماشا در اکران و پی بردن به مقاصد اجتماعی/سیاسی فیلم و بی مسئله نشان دادن جامعۀ امروز ما، به دایرۀ سیاه به نشانۀ بی ارزشی تبدیل شد و البته باید دیدگاه کنونی ام نسبت به فیلم را در مقاله ای شرح دهم که ماه هاست به تعویق افتاده و به افتخار راه اندازی سایت، به زودی حتماً چنین خواهم کرد). حتی برخی مطالب نوعی موضع گیری و جهان بینی دارند که به طور کلی امروز در ذهن یا شیوۀ زیستی ام حضوری ندارد. مانند نگرش بیش از حد جدی و دور از درک طنازی وودی آلن که در نقد فیلم "گلوله ها برفراز برادوی" او جاری است و امروز که بعد از حدود 17 سال فیلم و این نوشته را دوباره می بینم، حس می کنم آن نگاه از شرایط زندگی ام در آن زمان برمی آمده و میزان بدبینی و تلخ نگری جاری در مطلب را به هیچ وجه در فیلم و شوخی ها و سرزندگی اش نمی یابم! یا حتی برخی اشتباه ها در نقل دیالوگ ها یا ارائۀ اطلاعات مربوط به عوامل فیلم ها که در این حجم، اجتناب ناپذیر است و مواردش در مطالب خودم را کاملاً می دانم و از شما چه پنهان، مثلاً وقتی تیتر مطلبم دربارۀ دوبلاژ در فیلم های علی حاتمی ("تنبور نوازش و زخم نفرت") اساساً عین دیالوگ او نیست یا مثلاً در نقد فیلم "استخدام" موزیسین کوبایی سیلویو رودریگز را برزیلی نوشته ام، گاه هم می خندم! اما هیچ یک از اینها را برای آوردن در سایت، تغییر ندادم و اصلاح نکردم و همه چیز بازتاب همان تاریخی است که کنار هر مطلب آمده و زمان انتشار آن را نشان می دهد.
3- آیا این مطالب دقیقاً همان هاست که قبلاً چاپ شده: دو تفاوت عمده و کلیدی بین مطالب سایت و مطالب چاپ شده ام در مطبوعات و کتاب ها هست؛ و آن این که اولاً بسیاری مطالبم که برای چاپ در مجله یا کتابی نوشته ولی هرگز چاپ نشد، در سایت آمده و ثانیاً نه تنها یادداشت های اجتماعی/سیاسی ام در واکنش به اتفاقات روز فرهنگی به ویژه در سال های اخیر، همیشه و به طور طبیعی با مقادیری سانسور و کوتاه شدن برای چاپ همراه بوده، بلکه حتی در اغلب نوشته های کاملاً سینمایی و فاقد زمینه های اجتماعی/سیاسی هم نکات و طعنه های اینچنینی جریان یا حضور دارد که باز معمولاً در چاپ، با این توضیح سردبیران گرامی نشریات که "به تحلیل های سینماییت ربطی نداشت"، جرح و تعدیل می شود. اما هم آن مطالب هرگز چاپ نشده و هم این نوشته های کوتاه شده، همه با عبارات و در شکل اصلی و کامل خود در سایت آمده اند.
4- روش جست و جوی نام ها در سایت چگونه است: جست و جو در هر بخش سایت به طور جداگانه، امکان پذیر است. این تصمیم را از این جهت گرفتم که در خصوص بسیاری از نام های مطرح که طبعاً بیشتر مورد جست و جو قرار می گیرند، فهرست شدن مطالبی که در تمام بخش ها به این نام ها مربوط می شوند، به نتیجه ای بسیار طویل می انجامد. اما جست و جوی جداگانه در هر بخش، نتیجۀ متمرکزتری خواهد داشت. اما این توضیح الزامی است که برای جست و جوی کامل و بدون از قلم افتادن مطالب مهم، بهتر است همۀ شکل های ممکن و احتمالی ترجمۀ نام یک فیلم یا نگارش یک اسم را آزمایش کنید. مثلاً نام فیلم A Bronx Tale ساختۀ اول رابرت دنیرو به عنوان کارگردان، ممکن است در جاهای مختلف "قصۀ برانکسی" یا "قصه ای از برانکس" آمده باشد و با جست و جوی فقط یکی از این نام ها، طبعاً نتایج جست و جو ناکامل خواهد بود. یا دو شکل مختلف "درباره الی" و "دربارۀ الی" یا "کاپولا" و "کوپولا" هر دو در مطالب مختلف به کار رفته اند و جست و جوی کامل، باید هر دو شکل تایپ نام آنها را در بر بگیرد. این ماجرا نتیجۀ رسم الخط متفاوت نشریات و کتاب های گوناگون هم هست.
5- تفکیک و تقسیم بندی بخش های سایت بر چه اساسی است: 12 بخشی که در سایت به طور جداگانه می بینید، به اضافۀ همین بخش "کارنامه" که الان در آن هستید و بخش "تماس"، گسترده ترین مجموعه هایی بود که تصور کردم هر یک می تواند مطالب و نوشته های فراوانی را پوشش دهد. اما بدیهی است که تقسیم بندی ها می توانست منظر های دیگری هم داشته باشد. مثلاً انبوهی از نوشته ها بر مبنای طنز یا هجو شکل گرفته اند (مانند یادداشتی دربارۀ شخصیت و کلام غلام پیروانی یا مطلبی دربارۀ جایزه های عجیب و پرت تاریخ جشنوارۀ فجر با عنوان "فهرست مفرحات جشنواره"). اما بخشی تحت عنوان "طنز" در سایت نگذاشته ام، چون طنزنویس نیستم و اینها به تبع فضای موضوعی و حجم و قالب نوشتاری شان، در قسمت مربوطه آمده اند. و البته برخی مطالب مانند بررسی مقایسه ای دو فیلم "ناخدا خورشید" تقوایی و "داشتن و نداشتن" هاوارد هاکز، به دلایل روشن، دو بار در دو بخش مختلف (در این مورد، به تریتب "نقد فیلم ایرانی" و "نقد فیلم غیرایرانی") آمده اند.
6- نوشته های غیرسینمایی در کدام بخش های سایت آمده اند: بخش "تئاتر" با مطالبی معدود و نه چندان مبسوط، تنها به منظور جداسازی نوشته ها از مطالب سینمایی در سایت آمده است. وگرنه، من هرگز داعیه و صلاحیت "نقد تئاتر" را نداشته و ندارم. یادداشت هایی در حمایت و توضیح و تشریح برخی از نمایش هایی که دیده ام، نوشته ام که گاه هم تنها برای بیشتر معرفی کردن آن کار در خلال مشکلاتی که ممیزی و نظارت برایش به وجود آورده اند، بوده است. یادداشت های معدود دیگری دربارۀ هنرهای دیگر مانند موسیقی یا جوابیه های مطالب دیگران هم بسته به حجم و قالب شان، در بخش های "تک یادداشت" یا "مقاله" آمده اند. عنوان بخش "ورزش" را هم چندان جدی نگیرید؛ چون اساساً جز فوتبال و به غیر از کری خوانی و تفریح و سرگرمی، چیز دیگری در آن نخواهید یافت. هر چند اصل نکات مطرح در آن یعنی شور و هیجان و دیوانه بازی، برای خودم کاملاً جدی است.
7- بخش "نظر سنجی ها" به چه کار می آید: بازی انتخاب بهترین ها همیشه برای من بسیار جدی و اساسی بوده است. بسیاری منتقدان بر این نکته تأکید می کنند که انتخاب های مختلف اینچنینی، بیشتر به حال و فضای آن لحظه شان بر می گردد و نباید زیاد جدی گرفته شود. اما برای من ماجرا همیشه جدی بوده و به همین دلیل، از انتخاب بهترین های یک عمر یا یک ژانر تا مثلاً انتخاب بهترین نوشته ها و کتاب های سینمایی یک سال، به طرز عجیب و احمقانه و دیوانه واری بر روی هر فهرست انتخابی ام وقت می گذارم و نام ها را ده ها بار بالا و پایین و معیارهایم را سبک و سنگین می کنم. شماری از این انتخاب ها در طول حدود 20 سال نوشتن دربارۀ سینما، در این بخش آمده اند که علاوه بر نشان دادن نگرش و دیدگاه صاحب این سایت، می توانند به عنوان نوعی فهرست معرفی فیلم های قابل پیگیری هم به کار روند. مثلاً شاگردان یک کارگاه بازیگری که مدام در انتهای کلای شان از من سوال کشنده و بی پاسخ "چه فیلم هایی ببینیم؟" را می پرسند، به راحتی می توانند با دیدن فهرست های نظرات و انتخاب های بهترین بازی ها و بازیگران در این بخش سایت، دست کم فهرست شخصی مرا برای دنبال کردن داشته باشند و بعد، البته در صورت پیگیر بودن، به سراغ مجله ای که آن نظرخواهی را انجام داده و انتخاب های جامع تر و نظرات دوستان دیگر هم بروند.
8- دلیل شکل گیری یا شأن نزول مطالب تا چه حد مشخص است: طبیعی است که "نقد" یک فیلم، نیاز به توضیح دلیل شکل گیری و نوشته شدن ندارد. اما مثلاً یادداشتی دربارۀ طعنه های حاتمی کیا به فرهادی به بهانۀ ستایش فیلم "یه حبه قند" میرکریمی یا نوشته ای دربارۀ گردن فرازی بیش از حد و نا به جای حامد کلاهداری که بعد از فیلم اولش "شکلات داغ" اتفاق افتاد و هیچ دخلی به فیلم بعدی او "پایان نامه" و حواشی سیاسی اش نداشت، طبعاً به توضیح پسزمینۀ ماجرا نیاز دارد. این توضیحات را در آغاز اغلب نوشته هایی که فکر کردم خواننده باید اتفاق زمان نگارش شان را بداند و بعد مطلب را بخواند و دریابد، آورده ام. در بسیاری از این موارد، ممکن است موضوع نوشته، حالا دیگر عملاً تمام شده باشد یا به سمت و سیر دیگری رفته باشد؛ از "زرشک زرین" بدترین فیلم سال تا مطلبی دربارۀ این که بازی گلشیفته فراهانی در اولین فیلم غیرایرانی اش (Body of Lies ساختۀ رایدلی اسکات) نباید نکوهش شود تا مقدمۀ گفت و گو با اصغر فرهادی در روزهای اولیۀ جشنوارۀ بیست و هفتم فجر؛ که در آن مقدمه آرزو می کنم بگذارند فیلم تا آخر جشنواره به نمایش در بیاید. اما مهم این است که طنین و رسوب آن چه در گذشته بر این سینما روا داشته شده، همچنان با ماست و باید درباره اش بدانیم.
9- آیا این سایت نشان دهندۀ همۀ وجوه نگاهم به سینماست: طبعاً نمی تواند چنین باشد. حتی اگر مطالب سال های دهۀ 1370 که حالا در سایت حضور و حجم کمی دارد هم تایپ و به تدریج اضافه شود، باز نمی توان گفت که همۀ نوشته های آمده در سایت حتماً همۀ وجوه سلیقه ای و دیدگاهی صاحب سایت را باز می تاباند. زمانی شوخی همۀ دوستان سینمایی با من این بود که اگر بخواهم از یک فیلم کوتاه ساختۀ یک دوستم دربارۀ شب ادراری یک دختربچه هم بنویسم، یک جایی و یک جوری به بازیگر محبوبم از دوران ورود متد اکتینگ به سینما یعنی مارلون براندو ربطش می دهم! اما تصادفاً هیچ کدام از نوشته هایم دربارۀ براندو(به ویژه آنهایی که در کتاب "ارزش و ژرفای نگاه در بازیگری" نوشته ام)، هنوز در سایت نیامده. یا با تمام شیفتگی ام نسبت به اورسن ولز و با همۀ مباحثی که در کلاس هایم دربارۀ سبک و نگاهش مطرح می کنم، تصادفاً هنوز مطلب تحلیلی درست و درمانی درباره اش ننوشته ام. یا گروچو مارکس کبیر، تنها هنرمند تاریخ بشریت که دوست داشتم به جای او می بودم، و وودی آلن و نیل سایمون که در طول روزهای زندگی ام بیش از هر آدم دیگر دنیا از آنها و آثارشان قصه و جمله نقل می کنم، هرگز به قلم من این فخر را نبخشیده اند که بگذارند به تفصیل درباره کل کارنامه شان بنویسم (مطلب دربارۀ اثر یا آثاری از آنها بارها نوشته ام؛ اما با دربرگرفتن کل کارنامه شان، نصیب نشده). خب، اینها حتماً کاستی های من و کارنامه ام و این سایت است. در جبرانش می کوشم.
10- همواره گفته ام آدمی تا وقتی زنده و پویا و جاری است که هنوز بتواند هیجان زده شود، بتواند به شوق بیاید و بتواند تکمیل شود. تصور این که من دیگر کامل شده ام و دیگر نیازی به تکمیل و مطالعه و مشاهده و تجدیدنظر ندارم، عین میرایی است. به این اعتبار، آن چه هنگام شروع به کار این سایت در نیمه های سال 91 خورشیدی حدود دو دهه بعد از شروع کارم دربارۀ سینما در آن دیده و یافته می شود، ممکن است بعدتر دستخوش تغییرات کاملاً اساسی شود. و اگر روزی سیر این دگرگونی ها متوقف شد، دیگر مرده ام؛ و این که این مرگ ذهنی باشد یا جسمانی، به لحاظ ماهیتی تفاوتی ندارد.
 
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768
The V10K is the most scratch proof watch ever made. The Rado V10K is made from rolex replica. V10K actually stands for Vickers 10,000 - Vickers being a measure of hardness, with the scale going from rolex replica sale the ultimate value that only diamonds can attain; Rado used this as a benchmark when developing the hardest watch in the world. Let's put this into rolex replica sale stainless steel, which is mainly used in sports rolex replica uk, only has a Vickers value of 200; only diamonds can scratch the surface of a rolex replica sale. The case of the replica watches sale is made from high-tech Diamond and the bracelet is made from caoutchouc and available in black, orange, red or blue. The Rado V10K is a watch I really want to buy; perhaps one day.