دو شبه کمدی بی رمق دیگر بر پردۀ سینماها: تفاوت میان سر به زیری و گردن فرازی
روزنامه شرق
آبان ماه 1389
  [ PDF فایل ]  
     
 
این یادداشت یکی از بخش های مختلف ستون "ميكروسكوپ خصوصي من" بود که عنوان اغلب یادداشت هایم در صفحه آخر روزنامه های "شرق" و "اعتماد" بوده و هست؛ و با تمام توقیف ها و رفع توقیف های چندین بارۀ این دو روزنامه، مانند فعالیت خود آنها، ادامه یافته است.
*
*
ابرای کسانی که در متن بحث های شفاهی و مکتوب مرتبط با سینما و شرایط و اکران روز آن قرار دارند، همواره توجه هرچند ناخواسته به میزان حاشیه های حاصل از «ادعا»های گروه سازندۀ هر فیلم، گاه به اندازۀ خود فیلم و حد و سطح جذابیت ها یا کاستی های داستان و ساخت و کلیت آن، به عاملی کلیدی در واکنش و اظهارنظر نسبت به فیلم بدل می شود. در ادامۀ موج شبه کمدی های بی رمق و با کمترین عناصر داستانی درست ممکن که به سرعت و به وفور پروانۀ ساخت و پروانۀ نمایش دریافت می کنند، دو فیلم «بعدازظهر سگی سگی» و «هرچی خدا بخواد» به عنوان فیلم اول کارگردانان شان روی پرده هستند و نوع برخرودی که به خود حق می دهیم با آنها دشاته باشیم، عیناً و مشخصاً به همان ماجرای داعیه های سازندگان شان باز می گردد. «بعدازظهر...» از جنس همان فیلم هایی که است که به جای پیدا کردن زبانی ویژه میان هجو و طنز یا فضایی قابل قبول میان رئالیسم و فانتزی، هیچ معلوم نیست کجا می خواهد در این دوره و این جامعه باورپذیر باشد و کجا می خواهد سر به آسمان سوررئالیسم بساید. جوانی (مجید صالحی) که معلوم نیست به چه هدفی شش هفت آدم بی ربط را در یک عکاسی (!) گروگان گرفته و هر از چندگاهی در نامه به همسرش (مریم مسچیان) یا روایت گذشته اش با حرکت دوربین به سمتش، ادای حاج کاظم «آژانس شیشه ای» را در می آورد بی آن که حتی سرسوزنی لطف و نمک در این کارهایش باشد، به توصیۀ خود گروگان ها فقط یک ماشین و یک عینک ته استکانی سالم طلب می کند و همین! شوخی ها در این حد و اندازه است که علی صادقی بگوید موهایم را ژل نزده ام، چون سردرد داشته ام و ژلوفن خورده ام، این طور توی هوا ایستاده!! و ما به شیوۀ «اخراجی ها2» کم کم به این نتیجه می رسیم که احتمالاً باید آخر فیلم معلوم شود همۀ این شخصیت ها از یک تیمارستان فرار کرده اند و دارند این بازی های بی معنی را در می آورند؛ و گرنه هیچ منطق دیگری نمی تواند بلاهت های دسته جمعی شان را توجیه کند و این فضای کاریکاتوری عبث را قابل باور جلوه دهد. در فیلم «هرچی...» هم با خط داستانی آشنایی که شروعش از شروع فیلم «آوانتی» بیلی وایلدر برگرفته شده، دختر و پسر جوانی (ترانه علیدوستی و حامد کمیلی) که دست کم تا اواخر فیلم تصور می کنند مادر یکی و پدر دیگری در کیش درگذشته، بی آن که اندوه چندان محسوسی در رفتارشان دیده شود، به گشت و گذارهای بی دلیل در جزیره می پردازند، به بهانه های داستانی کمرنگ دوچرخه و قایق تفریحی سوار می شوند و با فامیل و همکارانی که از تهران آمده اند، دور هم هستند و مثلاً دارند پروسۀ یافتن اجساد دو مرحوم را هم دنبال می کنند. همۀ شوخی ها و موقعیت ها و روابط سرد و بی روح است و گروه بازیگران فیلم آشکارا لطف و لذتی از خواندن و اجرای فیلمنامه نبرده اند. جز بازی شیرین و به قاعدۀ فرهاد اصلانی در دو نقش و شوخی های جذابی که حول محور این دو برادر عجیب شکل می گیرد، همه چیز پادرهوا و آکنده از بطالت است و حتی پایان سرهم بندی شدۀ فیلم و آن ترانۀ بسیار ضعیف پیام صالحی با شعری که از بیلبوردهای خود شازمان منطقۀ آزاد کیش هم تبلیغاتی تر است، با تکرار شدن در تیتراژ پایانی سرخوردگی تماشاگر را بیشتر می کند. اما به رغم تمامی این نکات، تفاوتی عمده و مهم وجود دارد که میزان عصبیت حاصل از فیلم «بعدازظهر...» را افزایش و شدت عکس العمل های منفی در قبال «هرچی...» را کاهش می دهد: میزان ادعای سازندگان فیلم اول که بی تعارف و خجالت، فیلمنامه و روابط شخصیت های فیلم را با پرت و پلاهایی در حد «اخبار 25 و 30»، از مثلاً فیلم آبرومند «سن پطرزبورگ» معقول تر و سنجیده تر می خوانند؛ و در نقطۀ مقابل، میزان اقرار تهیه کنندۀ فیلم دوم پرویز شهبازی که رندانه و برای آن که این نقطۀ سیاه در کارنامه اش چندان ثبت نشود، حتی نام خود را هم از مشخصات فیلم حذف کرده است. این که آدم چه کار می کند، تنها بخشی از ماجراست. این که بعدتر تا چه حد می فهمد که کارش در چه سطحی است، گاه اهمیت فراتری می یابد.
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768