ابولفضل پورعرب، فیلم صباغ زاده و فیل های رضویان: سلام آخر
روزنامه شرق
دی ماه 1389
  [ PDF فایل ]  
     
 
ن یادداشت یکی از بخش های مختلف ستون "ميكروسكوپ خصوصي من" بود که عنوان اغلب یادداشت هایم در صفحه آخر روزنامه های "شرق" و "اعتماد" بوده و هست؛ و با تمام توقیف ها و رفع توقیف های چندین بارۀ این دو روزنامه، مانند فعالیت خود آنها، ادامه یافته است.
*
*
جمعه شب، در حالی که تک نقش قهرمانانه مشهور و معاصر فریبرز عرب نیا یعنی مختار بن ابوعبید ثقفی در مجموعۀ «مختارنامه» داود میرباقری او را در نظرخواهی همچنان بی دقت طراحی شدۀ برنامۀ «هفت»، در جایگاهی فراتر از فرامرز قریبیان و ابوالفضل پورعرب قرار داد، و در حالی که همین نکته نشان می داد تداوم «دوران» فعالیت با کیفیت بازیگری چون عرب نیا چگونه در ذهن و نظر مردم بیش از محبوبیت عام و مقطعی بها دارد، مهمان اصلی برنامه پورعرب بود که آخرین حضور او را بر پرده سینما با نقش یکی از آن ساواکی های کلیشه ای با خنده های رذیلانۀ ممتد در فیلم سیاه و سفید «سربلند» با تربچه های قرمز و با بازی سعید تهرانی در نقش مرحوم فردین به یاد می آورم. منهای همۀ دست و پا زدن های مشهود در برنامه برای بازیابی دلایل افول پورعرب و منهای دلایل مرئی و غیرشفاهی که در رخسار خود او اظهر من الشمس بود، یک نکتۀ ظاهراً کوچک در همین برنامه نشان می داد که چرا و چگونه نه تنها دوران او، بلکه اساساً دوران آن نوع تلقی از بازیگری سینما که پهلو به پهلوی ژست های «رو»ی بازیگران سینمای هند می زند، به سر رسیده است: این که خود بازیگر در انتخابی آزادانه به عنوان بهترین یا دست کم یکی از محبوب ترین سکانس های بازی اش در فیلم ها، فصلی از فیلم «مهاجران» (مهدی صباغ زاده، 1371) را برگزیده بود که در آن، به نقش جوانی روستایی به نام کرامت، به دنبال همسرش طلعت (فاطمه گودرزی) و ماشین و مأموری که به زور او را می برد، می دوید و نام طلعت را فریاد می زد و می نالید و باز می دوید تا او را از یارش جدا نکنند. تنها ویژگی قابل اعتنای صحنه، حفظ فوکوس تصویر با وجود حرکت سریع دوربین پشت ماشین و تکان های شدید آن با استفاده از لنز تله بود که به فیلمبردار بزرگ و فقید فیلم، نعمت حقیقی برمی گشت. اما بازی پورعرب و نماهای بسیار قابل پیش بینی از صورت زوج در حال دور افتادن، از فرط تکرار در نمونه های مختلف و به دلیل احساساتگرایی آشکار، کمترین رمقی برای اثرگذاری بر بیننده نداشت. فریادهای او و پرداخت دم دستی موقعیت و موسیقی سانتی مانتال و آن تمهید سوپرتکراری افتادن و زمین خوردن عاشقی که دارند یار و همسرش را می برند در انتهای دویدن طولانی و کشدار و حوصله سربرش، باعث می شد که بینندۀ دارای حافظه و خاطره ای از تماشای این فیلم در آن یکی دو سال اولیۀ شروع کار پورعرب، به خاطرۀ خود شک و از خود تعجب کند؛ و ایضاً سبب می شد بینندۀ جوان تر که تنها همین یک سکانس را در این برنامه دیده، از این که چه طور ممکن است سطح بازیگری این سینما در همین دو دهه پیش تا این حد دور و پرت باشد، به حیرت دچار شود. سکانس اعلا و دل ریش کن وداع مونس (فریماه فرجامی) و دانیال (امین تارخ) از روی اسکله و عرشۀ کشتی در انزلی فیلم «سرب» (مسعود کیمیایی، 1367) با والس غمبار زنده یاد گیتی پاشایی که حکم تعبیر «بلاتشبیه» را دارد، حتی عکسی که اخیراً با کشف خلاقانۀ امیرشهاب رضویان دوست فیلمسازم دیده ام، بسی تکان دهندهئتر از این صحنه می نمود: عکسی از دو فیل که بر پشت دو کامیون، در بزرگراهی از یک شهر آسیای جنوب شرقی، دارند از هم دور و جدا می شوند اما خرطوم هایشان را در آخرین لحظۀ پیش از فاصله گرفتن دو کامیون در مسیر حرکت، به هم گره زده اند و دارند به هم نگاه می کنند. اما انتخاب پورعرب و این که کسی چنین سطح توقع پایینی از خودش و هنرش داشته باشد، شاید به روشنی نشان می داد که چرا او چنین دست تطاول به خود گشاده است.
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768