بازخوانی دیدگاه معاون سینمایی دربارۀ سیطرۀ یک جناح بر این سینما دیگر خیالم از همه سو راحت است
روزنامه روزگار
اردیبهشت ماه 1390
  [ PDF فایل ]  
     
 
ین یادداشت یکی از بخش های مختلف ستون "ميكروسكوپ خصوصي من" بود که عنوان اغلب یادداشت هایم در صفحه آخر روزنامه های "شرق" و "اعتماد" و در همین دورۀ کوتاه چاپ این مطلب، "روزگار" بوده و هست؛ و با تمام توقیف ها و رفع توقیف های چندین بارۀ این دو روزنامه، مانند فعالیت خود آنها، ادامه یافته است.
*
*
«دعوایی که امروز در سینما وجود دارد، بخشی مربوط به همین رقابت سیاسی است که آن گروهی که سال‌های سال در سینمای ایران تسلط داشت و بر آن چنبره زده بود، نمی‌خواهد نفوذش را از روی سینمای ایران بردارد و نمی‌خواهد اجازه دهد دیگر تفکرها و اندیشه‌ها در حوزه سینما امکان ظهور و بروز داشته باشند، بلکه می‌خواهد همچنان این عرصه در اختیار خودش باشد. خب، طبیعی است از ابزارها و شیوه‌هایی استفاده می‌کند تا کسانی که از دور ناظر اختلافاتی که در درون سینما وجود دارد، هستند، فکر می‌کنند این اختلاف صرفاً یک اختلاف صنفی، تخصصی و دعواهای شخصی است. اصلاً اینگونه نیست. دقیقاً یک دعوای صد‌درصد با رویکردهای سیاسی است و ناظر به این‌که آن گروه که بیش از 25 سال بر سینمای ایران سیطره داشت، نمی‌خواهد دستش از این سیطره کوتاه شود».
اگر در ابتدا و انتهای این جملات، علامت گیومه به نشانۀ نقل قول نمی گذاشتم و شما آن را به عنوان تعبیری از خود من می خواندید، حتماً تلقی تان نسبت به مقصودم از «جناحی که 25 سال بر سینما سیطره داشته» جناح همسو با نگرش رسمی بود. اما اگر به شما بگویم که این پاراگراف را از جواد شمقدری معاون سینمایی وزیر ارشاد نقل کرده ام، بی تردید دچار حیرت می شوید. بدیهی است که او همراهان جناح فکری و سلیقه ای خود را صاحب سلطه و سیطره بر سینمای ایران معرفی نمی کند و مقصودش از این تعبیر، خود سینماگران و اهالی فرهنگ است. واقعیت این است که چون به خوانش ها و برداشت های تازه از مفاهیم و پدیده های به ظاهر تثبیت شده، بسیار علاقه مندم و می پندارم از این طریق می توان به دریافت های کاملاً متفاوتی رسید، سرنخ بحث را گرفتم و به سمت ریشه هایش عقب گرد کردم و فلاش بک زدم. واقعاً شمقدری کدام جلوه از این سیطره را می تواند مثال بزند؟ سینمای مستقل یا متفاوت یا جدی یا اثرگذار یا سینماگران این عرصه، در کدام بعد از ابعاد جاری فرهنگ و سینمای کشور سلطه گر یا اساساً سلطه جو بوده اند؟ بعد اقتصادی و نظام نمایش و فروش و اکران؟ بعد نظارتی و شکل دادن و ساختن هر آن چه می خواهند و مجاز می شمرند؟ بعد محتوایی و رفتن به سراغ گوشه و کنارهای واقعیات عینی روز؟ کدام بخش؟
بعد از جستجوی مبسوط، به نتایجی رسیدم که به راستی مؤید دیدگاه معاون سینمایی بود: این که مثلاً آب، باد، خاک امیر نادری و باشو غریبۀ کوچک بهرام بیضایی چندین سال در محاق توقیف بودند و بعدتر که دیده شدند هم جایی در جمع مهم ترین فیلم های تاریخ این سینما نداشتند، نشانۀ سلطۀ این نوع سینماگران بود که می کوشیدند محصول بنجل خود را تحمیل کنند! این که در جشنوارۀ پنجم فجر، در حضور «ناخدا خورشید» تقوایی و «اجاره نشین ها» مهرجویی و «خانۀ دوست کجاست؟» کیارستمی و «شبح کژدم» عیاری و «دستفروش» مخملباف و «شیر سنگی» جعفری جوزانی، جایزۀ «بهترین فیلم به مفهوم مطلق» (عبارتی که به روشنی نشانگر عدم سیطرۀ جناح رسمی بود!) به فیلم «پرواز در شب» مرحوم ملاقلی پور اعطا شد، حتی با توجه به این که خود مرحوم بعدها از میزان شعاری بودن این فیلمش ابراز انزجار می کرد و نزدیکانش به یاد دارند که این گونه ابرازهای او با چه کلمات روراست و بی ادایی همراه بود، باز ثابت می کند که صنف و بخش های غیردولتی فعال در این سینما حتی سلیقه های جشنوارۀ دولتی اش را به زیر سلطۀ خود در آورده بودند. این که دومین فیلم بهمن فرمان آرا بعد از بازگشت به ایران یعنی «خانه ای روی آب» به رغم تحسین شدن در دل جشنواره، توسط مسئولان همان دوره به مدتی طولانی ممنوع شد، این که تمامی هزینه های هنگفت تولید گران ترین آثار تمام این سال ها صرف فیلم هایی با نگرش جدا از خواست و پسند رسمی و تبلیغات مستقیمش شد و فیلم های مورد توجه مسئولان وقت همچون «دوئل» و «مریم مقدس» و «ملک سلیمان» و سه «اخراجی ها» در نهایت فقر و با کمترین امکانات ممکن ساخته شد، این که مسعود کیمیایی به مدت 29 سال مورد توجه خاص و اصلاً «نورچشمی» جشنواره بود و فقط پارسال به آخرین فیلمش «جرم» عنایت کافی نشد، این که «زندگی و دیگر هیچ» کیارستمی درست بعد از درو کردن جایزه های جشنوارۀ فجر (با کاندیدا نشدن در حتی یک رشته)، مهم ترین جایزۀ سینمای ایران تا آن زمان (جایزۀ روبرتو روسلینی در کن) را گرفت، این که سینماگران تجربه گرا و دغدغه مند نسل های بعد از انقلاب مثل کیانوش عیاری و اصغر فرهادی و رخشان بنی اعتماد و رسول صدرعاملی، همه و همه دارند در اوج آرامش و بی هیچ گرفت و گیری، گر و گر فیلم می سازند و مثلاً «خانۀ پدری» و «زندگی با چشمان بسته» اکران گستردۀ سراسر کشور می گیرند، این که بهرام بیضایی و ناصر تقوایی و عباس کیارستمی از فرط تعدد امکان فیلم ساختن آزادانه در داخل، نمی دانند چه کنند و کدام پروژه را به دست بگیرند، همه و همه می توانند مهر تأییدی بر گفته های جواد شمقدری باشند.
با مجموعۀ این اوصاف، حتی پیشنهاد می کنم خانۀ سینما هم در این روز و حال که دارای وجاهت قانونی تشخیص داده نشده، پول هنگفتی را که به جیب زده، به عنوان کمک به بودجۀ جاری سینمای کشور در اختیار معاونت محروم و مظلوم سینمایی قرار دهد تا اندکی از سیطرۀ 25 ساله اش بر عرصۀ سینما و حوالی اش، جبران شود.
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768