خدمت شما که عرض کُنُم... : خندیدن به‌معنای اهانت نیست
روزنامه اعتماد
دی ماه 1387
  [ PDF فایل ]  
     
 
از قدیمی‌ترین سوء‌تفاهم‌های همگانی در جامعه ما، مسئله شوخی با یکدیگر و احیاناً خندیدن براثر آن است. از دوران مدرسه به این ذهنیت خو کرده‌ایم که اگر کسی به ما خندید یا درباره ما شوخی هرچند ساده‌یی نقل کرد، کارش را توهین بدانیم و برآشوبیم. هرگز نتوانسته‌ایم حرکات دوستی، فامیلی، بزرگتری را جلوی خودش تقلید و بازسازی کنیم و با استقبال خودش مواجه شویم. کاریکاتوریست‌های ایرانی همواره با این معضل روبه‌رو بوده‌اند که مقامات، سیاسیون، اهل ادب و مشاهیر فرهنگی، همه طرح کاریکاتوری چهره‌هایشان را تمسخر قلمداد می‌کردند. در هر مراسم و جشن و جشنواره‌یی که کسی با دیگری شوخی کلامی می‌کند، همه نفس‌ها از اضطراب در سینه حبس می‌شود که دور نیست به طرف مقابل بربخورد و شیوه انتقامجویی در پیش گیرد و این کانون ملتهب و آماده جدل، مراسم یا بازتاب‌هایش را به طور کلی تحت‌الشعاع قرار دهد؛ که نمونه‌اش را کم ندیدهایم. و اگر هم کسی عادت داشته باشد با خودش و ظاهرش شوخی کند، مثلاً بهمن فرمان‌آرا با چاقی‌اش یا من یا کچلی زودرس‌ام، تعجب می‌کنیم.
این درحالی است که از طرف دیگر، مردمی هستیم بسیار علاقه‌مند به طنز و طعنه و «بامزگی». به آمار مطلق smsهای بینندگان برنامه «90» در طرفداری از شاغلام پیروانی رجوع کنید. واقعاً تصور می‌کنید این همه تأیید، نتیجه اعتقادی است که مردم به دانش فوتبال او دارند؟ البته که در نگه داشتن تیم‌اش در لیگ برتر، کارش تقریباً امن‌تر و کم‌نوسان‌تر از هر مربی دیگر این سالها بوده، البته که بسیار بازیکن جوان و مستعد کشف کرده و پرورش داده و این در نسبت مستقیم با جایگاه کنونی‌اش به عنوان سرمربی تیم امید قرار می‌گیرد، اما درنهایت همان طور که من به طور حرفه‌یی فوتبال‌نویس نیستم، مردم هم او را بابت این دلایل فوتبالی صرف نمی‌ستایند. بلکه همه داریم به ادبیات صمیمانه، طنز و خنده‌یی که از کلام و حالاتش حاصل می‌شود و در مجموع به «بامزگی» او تکیه و اشاره می‌کنیم. به دلیل این ویژگی‌هاست که از او می‌پذیریم به عنوان علت حضور خودش و دوبرادر دیگرش در کسوت مربیان سه تیم لیگ برتری، بگوید «چون فعل خواستن تو وجودمون بود»! خودش هم این درک و ظرفیت را دارد که با طنز عادل فردوسی‌پور در نشان دادن حرفهای همیشگی‌اش درباب از دست دادن شش هفت مهره کلیدی، کنار بیاید؛ و ما هم این را نکته منفی نمی‌دانیم. هرچند می‌دانیم حتی رئال مادرید هم نمی‌تواند شش هفت بازیکن‌اش را یکجا «کلیدی» بداند! واقعاً اگر مربی دیگری بدون فیزیک و لهجه و صداقت رفتاری و گفتاری شاغلام به چنین توجیهی متوسل می‌شد، چند بار در مطبوعات و نظرات مردمی و همین «90» زیرسؤال می‌رفت؟ صداقتی که صاحب‌اش حتی ملاحظات کلیشه‌یی و حرفه‌یی را هم رعایت نمی‌کند و چندبار در برنامه می‌گوید از پرسپولیس فعلی ایرادی جز حاشیه داشتن نمی‌گیرد، چون افشین برادرش است؛ و بامزگی‌ منحصر به فردی که دارنده‌اش حتی بعد از تأکید بر این که موبایل ندارد و نمی‌گیرد هم می‌تواند در این باب شعری با تعبیر«کس نگوید تو کیستی» – حتی به فرض که من‌درآوردی - بخواند، معلوم است که باید خنده را برای ما به ارمغان بیاورد و بعد محبوبیت ناشی از خنده ‌را برای خودش.
دو سال پیش در سفری به شیراز به دلایل کاری، بنا بود از روزنامه‌های همان جا با من مصاحبه‌یی بکنند. درست در ساعت قرارمان با عکاس و خبرنگار روزنامه در لابی هتل، همزمان با روز شروع لیگ برتر دوره گذشته، دیدم تیم فجرسپاسی که در بازی اولش میزبان مس کرمان بود، دارد در سالن کنفرانس همان هتل به حرف‌های مربی‌اش گوش می‌دهد. از عکاس آن روزنامه خواستم پیش از عکس‌ و مصاحبه خودمان، از من و شاغلام عکسی به‌یادگار بگیرد و بعدتر برایم email کند. وقتی استاد با جدیتی که در خود عکس می‌بینید، روی کاناپه نشست و من با نیشی باز که هیچ هم سعی نمی‌کردم ببندم‌اش، مثل بچه نوجوان ساده‌دلی که یکهو اقبال و افتخار نصیب‌اش شده و دارد با مارادونا عکس می‌گیرد، ذوق‌زده دستی بر پشت سرش گذاشتم، نگاه دوست عکاس‌مان یادم نمی‌رود: خاموش و بی کلام داشت سرزنش می‌کرد که اگر جداً مشعوفی، ما را ببین آمده‌ایم با کی مصاحبه کنیم! و اگر داری برای شوخی و خنده عکس می‌گیری، چه بی‌ادبی که داری مربی شهر ما را دست می‌اندازی. برای اثبات این که خنده و استقبال از بامزگی کسی، مطلقاً به معنای تمسخر و توهین نیست، باید این عکس را روزی که حالاست چاپ می‌کردم تا بگویم به داشتن‌اش افتخار می‌کنم. چرا آدمی که کارش به سینما مرتبط است، نباید بخواهد با آدمی چنین سینمایی و ویژه عکسی بگیرد؟ با کسی که می‌گوید خط دفاع تیم امید را به احترام «تیم بزرگامون» (همان تیم ملی بزرگسالان) چهارنفره خواهد بست، یعنی تاکتیک را هم براساس عرف سنتی احترام به بزرگتر می‌چیند! با کسی که دوربین از هر زوایه‌یی، واقعاً از هر زاویه‌یی نشان‌اش دهد، لپ‌‌ عظیم و استثنایی‌اش دیده می‌شود و در این زمانه و جامعه اشباع‌شده از آدمهای خنثی و معمولی و بی‌لطف و بی‌نمک، آدمی را به وجد می‌آورد.
 
     
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 .1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768