بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768
دیگر باید از رونق تئاتر سخن بگوییم: اسف برای سینما
روزنامه شرق
آذر ماه 1389
  [ PDF فایل ]  
     
 
از زمان تغییرات مدیریتی مرکز هنرهای نمایشی و تئاتر شهر چند ماه و از مقطع فعالیت اجرایی دو سالن تماشاخانۀ ایرانشهر با مدیریت کنونی خانۀ هنرمندان، نزدیک به یک سال می گذرد. میزان شلوغی تالارهای اجرای نمایش در اغلب کارها از حیث اقبال عمومی و رونق در جذب مخاطب و میزان تونع و گونه گونی کارهایی که روی صحنه می روند از حیث غنا و جذابیت مضمونی و ساختاری و کیفی از سوی دیگر، تئاتر را در این دوران به جایگاهی رسانده که با تمامی کاستی های کلی همچون کمبود سالن و مشکلات اجتناب ناپذیر دیگر، حالا دیگر باید از شکل گیری یک دورۀ با اهمیت در تئاتر سال های اخیر خبر داد و مشتاقانه منتظر تداوم این سیر و اوج های و عطف های بعدی اش بود. این دورانی است که نوآوری های نامتعارف در فرم و حرکات (کالیگولا، سگ- سکوت، شهر بدون آسمان، هملت- ماشین)، متون و طراحی های اجرایی نزدیک تر به فهم و پسند عموم (پروفسور بوبوس، جن گیر، منهای دو)، کارهایی با ویژگی های اجتماعی- سیاسی معاصر و بسیار باایده و خوش فکر (همه ی فرزندان خانم آغا، نوشتن در تاریکی)، متون کلاسیک شدۀ خارجی با اجراهای استاندارد (به خاطر یک مشت روبل، گالیله، رویای هالیوود)، کارهایی با متمرکز شدن بر روابط و مناسبات جاری جوانان و گیر و گرفت های زناشویی خانواده های طبقۀ متوسط جامعۀ معاصر (واوها و ویرگول ها، پاره های ساده) و تجربه های بسیار خاص در دست و پنجه نرم کردن با متن پیچیده و روایت ذهنی و میزانسن های بس دشوار و چندگانه که اتفاقاً توسط کارگردانانی در اوایل مسیر حرفه ای شان به اجرا درآمد (11:11 و تور عروس)، همه و همه در دل مجموعۀ کارهایی که عنوان کلی تئاتر این دوره را می توان بر آن نهاد، دیده و یافته می شوند. فارغ از تفکیک نتایج فعالیت های مدیریت این یا آن سالن که به نظرم بحث های درون گروهی است و برای تماشاگر جدی و پیگیر نمایش تفاوتی ندارد که در کدام سالن و طی چه رقابتی با مجموعه یا تالاری دیگر به تماشای اثری می نشیند، می توان حالا و بعد از این مدت گفت که در وجوه مختلفی، کارنامۀ تئاتر به شکلی بسیار محسوس و با تفاوتی بسیار فاحش، پذیرفتنی تر از سینمای کنونی ما و آشفته بازار اکران و توزیع و نمایش فیلم در آن است. وقتی فیلم های ویدئویی سوپرمارکتی در حال عرضه و پوستر کله های شبه کمدین های شان را با خنده های دندان نمای نازیبایی در پیاده رو ها می بینیم، وقتی در دو اکران مفصل و پیاپی با بیش از ده فیلم، تنها نمونۀ کاملاً قابل دفاع روی پرده فیلم لطفاً مزاحم نشوید است، وقتی خود بنیاد سینمایی فارابی میان دو محصول همزمان روی اکرانش تمام هجمۀ تبلیغاتی اش را به شکلی افراطی بر فیلمی چون ملک سلیمان متمرکز می کند که تمامی صحنه های اکشن آن موجبات واکنش توأم با تفریح و تفزج مخاطب را درپی می آورد و از تبلیغ درست برای فانتزی کودکانۀ دلپذیری چون نخودی که متعلق به خودش هم هست، غافل می شود و عملاً دست به انتخاب غلط می زند، وقتی مدیریت کلان سینمای کشور تا پیش از اقدام به تولید فیلمی که روشن است عوارض جانبی خواهد داشت، همۀ وجوه را به درستی نمی سنجد و ناچار می شود بارها حرف عوض کند، دیگر همچو منی چگونه می تواند افتخار کند که به این سینما وصل، در آن فعال و از آن بهره مند باشد؟ و اگر از این دلزدگی به تصمیمی در ابعاد بخشیدن عطایش به لقایش نرسد و همچنان نگران و دلواپس این سینما و امیدوار به اتفاقات مستقل و خلاقیت های فردی جاری در گوشه و کنارهایی از آن باشد، تا چه حد باید با دیدن این ممیزی و گونه گونی معقول تر در تئاتر و قیاس ناگزیر آن با حال و روز این سینما، حرص و حسرت بخورد؟