بازیگری   تئاتر   گفتگو   گزارش   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
صفحه اول
الف . ب . پ . ت . ث . ج . چ . ح . خ . د . ذ . ر . ز . ژ . س . ش . ص . ض . ط . ظ . ع . غ . ف . ق . ک . گ . ل . م . ن . و . ه . ی
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright © 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768
مقایسه ای بین نمایش ها و فیلم های قابل دیدن در خرداد و تیر 88: سیمای پیر این سینما
روزنامه اعتماد
مرداد ماه 1388
  [ PDF فایل ]  
     
 
این یادداشت با بررسی تفاوت آشکار بین فیلم های سخیف روی پردۀ سینماهای تهران در خرداد و تیر 88 (به استثنای "دربارۀ الی...") با نمایش های قابل تأمل روی صحنه، اشاره هایی دارد به سه تئاتر «خانه» به كارگرداني كيومرث مرادي با متني از نغمه ثميني، «همه چيز درباره آقاي ف» نوشته و كار آرش عباسي و «اهل قبور» نوشته و كار حسين كياني؛ و به همین جهت در بخش "تئاتر" سایت آمده است.
*
*
میکروسکوپ خصوصی من: اين تصور قديمي ميان سازندگان مجموعه‌هاي تلويزيوني و فيلم‌هاي سينمايي جريان دارد كه اگر داستان كارشان در دوره قاجار يا پهلوي نگذرد يا مكان و زمان اصلي رخدادها، حجاز و كوفه و شام دوران صدر اسلام نباشد، ديگر بدون كوچك‌ترين ترديدي «معاصر» به حساب مي‌آيد. غافل از اين كه وقوع وقايع در تهران امروز نه تنها اثر را به تنهايي «معاصر» نمي‌كند، بلكه چه بسا به دليل دوري مناسبات و مكالمات و دغدغه‌ها و دلمشغولي‌هاي آدم‌هاي فيلم در قياس با آن چه در طبقه مشابه آنها در واقعيت اين جامعه و اين زمانه جريان دارد، فيلم را تاريخي تر يا دقيق‌تر بگويم، «به تاريخ پيوسته‌»تر جلوه مي‌دهد. اين روزها منهاي «درباره الي...» كه هر ايراني اين نسل و اين دوره، در هر بزنگاه قضاوت درباره آدم و رفتاري كه به نظر مي‌رسد تكليف غيراخلاقي بودن عملش روشن است، بارها شرايط و رفتار و گفتار آدم‌هاي فيلم را تجربه يا به آن عمل كرده، تمام فيلم‌هاي ديگر روي اكران از كمترين جلوه‌هاي معاصر بودن، بي‌بهره‌اند. داستان «پسر تهروني»، «امشب شب مهتابه»، «خروس جنگي» و «هر چي تو بخواي» مثل نام خود فيلم‌ها كه گوياي حد و سطح نگاه جاري در آنهاست، ظاهراً همين دور و برها مي‌گذرد؛ اما كلام و رفتارها و خواسته‌ها و گاه حتي ظواهر آدم‌ها طوري است كه هر بيننده‌يي با اطمينان مي‌تواند بگويد نمونه عيني و مشابهي در زندگي واقعي و فضاي معاصر سراغ ندارد. فاصله‌ها چنان است كه مقايسه، كار پرتي به چشم مي‌آيد؛ ولي حتي در محدوده وجوه ظاهري داستان و آدم‌هاي «درباره الي...» مي‌توان به وضوح ديد فيلم چنان واقع‌نما و عيني و ملموس است كه احياناً هر تماشاگر آن در هر مسافرتي به شمال، برخي گوشه‌ها و لحظه‌هاي فيلم را به ياد مي‌آورد كه عيناً زندگي‌شان كرده و مي‌كند.
به زودي در صفحات سينمايي ضميمه فرهنگي روزنامه به خدمت فيلم‌هاي روي پرده كنوني و ميزان بي‌ربطي‌شان به دنيا و دغدغه‌هاي معاصر خواهيم رسيد. ولي فارغ از جزئيات اين بحث، به طور كلي جالب و عجيب است كه تئاتر با تمام اتصال و وابستگي‌هاي معمولش به متون كلاسيك و دوره‌هاي كهن وقوع حوادث، اين روزها تصويري بسيار معاصرنماتر از سينماي ما آفريده است. در فضا و مناسباتي كه شباهتي به هم ندارند، «خانه» به كارگرداني كيومرث مرادي با متني از نغمه ثميني، «همه چيز درباره آقاي ف» نوشته و كار آرش عباسي و «اهل قبور» نوشته و كار حسين كياني، از ديالوگ‌ها و دلمشغولي‌هايي بهره مي‌گيرند كه از موقعيت و مسائل روز جامعه و مردمان امروز نشانه‌ها دارد. بديهي است كه لحن و شكل هر كار مختصات خاص خود را دارد و از جمله، وجوه «فانتزي» مشهود در دكور و تمهيدات تصويري و ميزانسن‌هاي نمايش «خانه» به رئاليسم محض دو نمايش مورد اشاره ديگر كه حتي غذا و چاي خوردن شخصيت(ها) را به طور عيني و به دور از قراردادهاي تئاتر نشان‌مان مي‌دهند، شبيه و نزديك نيست. اما مثلاً بخش مربوط به بارداري دختر (ستاره پسياني) و تلاش او براي سقط در «خانه» مثل دغدغه‌هاي اقتصادي فرهاد (احمد مهرانفر) در «...آقاي ف» و همه اعضاي خانواده در «اهل قبور»، به روشني ما به ازاهاي اجتماعي ملموس و معاصري دارد. اشاره‌هاي فراوان فرهاد/آقاي ف به شباهت وضعيت فيزيكي‌ و اجتماعي‌اش به قهرمانان فيلم «آژانس شيشه‌يي» حاتمي‌كيا و بيش از همه به ديالوگ «با تراكتور و بي تراكتور» عباس (حبيب رضايي) خود نشاني از همين معاصر بودن او و نسبت‌هاي دروني‌اش با دنياي بيرون از صحنه تئاتر است. همين طور آن ديالوگ مهم شخصيت لطيف (مهدي پاكدل) در آخرين دقايق «اهل قبور» كه در قالبي امروزي و باورپذير، طنيني از ديالوگ مشهور زن آسيابان (سوسن تسليمي) در متن و اجرا و فيلم بزرگ «مرگ يزدگرد» (بهرام بيضايي) دارد (آن جا كه زن مي‌گفت «شما را كه درفش سپيد بود، اين بود داوري؛ تا راي درفش سياه آنان چه باشد») با نسبت نزديكي كه با شرايط روز پيدا مي‌كند و واكنش گرم كف زدن مردم در اغلب اجراها نشان مطمئني از آن است.