چند اتفاق ساده-9: فراستی هم گاه «فراست»ی دارد
روزنامه اعتماد
بهمن ماه 1392
 
 
در مسیر تلاش برای جلوگیری از تخریب عمومی تصویر منتقدان در ذهن و نظر مردم، بی تعارف بسیاری از من و همکارانم در تریبون های همگانی یا محافل خصوصی به چالش یا تقابل با برخی آراء دوست قدیمی مان مسعود فراستی به عنوان نمایندۀ شخصیت «کوجا» (صاحب دیالوگ تکرارشوندۀ «من مخالفم» در انیمیشن «بَنِر») در جامعۀ فرهنگی، پرداخته ایم. بعضی هایمان مثل نگارنده، حتی پای هفت ساعت مناظره با او در دو نوبت و دو روز نشسته ایم. اما برای اغلب جوانان تازه کار و تازه وارد که فقط او را به عنوان شخصیتی رسانه ای می شناسند و چیزی از نوشته هایش نخوانده اند و پسزمینه ای هم وجود ندارد، این توضیح ضروری است که فراستی با شناخت مناسبات تولیدی و مدیریتی و فکری نادرست سینمای ما، در نگرش کلی و تقسیم بندی های مبنایی، گهگاه تعابیری دارد که بسیار کلیدی و گویا هستند.
یکی از آنها که اتفاقاً او در نخستین یادداشت جشنواره ای اش در همین صفحۀ همین روزنامه، به درستی به احتمال ظهور و بروز و همه گیری آن در فیلم های تولیدی امسال اشاره کرد یا در واقع زنگ خطرش را پیشاپیش به صدا در آورد، آن عبارت قدیمی و ابداعی اش «فیلم-انتلکت» است. طبیعی و بدیهی است که دامنۀ فیلم هایی که از دید هر کدام از ما شامل حال این توصیف می شوند، با دیگری فرق هایی دارد. اما بحث اصلی به نظرم بر سر این نیست -و نباید باشد- که چه فیلمی در این دایره قرار می گیرد و چه فیلمی نه. مهم تر این است که بدانیم چنین عارضه ای در این سینما همچنان وجود دارد و فقدان قصۀ درست و نبود توانایی بسط دادن ایدۀ اولیه تا ابعاد یک فیلمنامۀ درست و درمان، ضعف تکنیکی و نشناختن ابزار و شیوه های اجرایی، بلاتکلیفی در پایان بندی و روی آوردن به بلای جانی موسوم به «پایان معلق» که به جای تناسب با داستان و ساختار روایت، به نوعی بازی سلیقه ای بدل شده و می خواهد بی پایانی و ناتوانی در پایان بندی را لاپوشانی کند، همه و همه از نشانه های بارز و آزارنده ای اند که سازندگان این نوع فیلم ها می خواهند به واسطۀ داعیه هایی همچون «فیلم متفاوت» یا هر مترادف دیگر آن، پشت پلاکاردهای فریبنده ای پنهان شوند.
نکتۀ جالب این است که اولین و بدیهی ترین ویژگی سینمای تجربه گرا و نامتعارف و علاقه مند به بدعت های ساختاری و لحنی یعنی «شیطنت» و طراوت در نوع شخصیت پردازی، نوع گسترش ایده و نوع قصه گویی، اتفاقاً در فیلم هایی که دارند داستانی را گیرم نه به روش رایج و معمول، روایت می کنند، بیش از آن فیلم های بی قصه و بی بازیگوشی که مدعی تفاوت و تمایز هستند، به چشم و به گوش می خورد. فیلم های تورج اصلانی، رضا درمیشیان و جمشید محمودی، بی آن که ادعای بیهودۀ «زیر و رو کردن سینما» و بنیان های روایت داشته باشند، با طراوت و شیطنت ساختاری و تدوینی و تصویرسازی، داستان شان را بازگو می کنند؛ اما مهم این است که می توانند از پس پیش بردن همین داستان بربیایند و به ورطۀ داعیۀ صرف و دست خالی گذاشتن مخاطب بعد از گرفتن داستان از او، نمی افتند.
با تشخیص رگۀ به واقع سخیف «فیلم-انتلکت» در محصولات این دوره و این سال، باز می شود اقرار کرد که فراستی هم گهگاه برای خودش فراست هایی دارد.
 
 
 

دانلود فایل پی دی اف

 
 
 
 
  بازیگری   تئاتر   گفتگو   ?????   مقاله ها   نقد فیلم غیر ایرانی   نقد فیلم ایرانی  
 
???? ???
1370 . 1371 . 1372 . 1373 . 1374 . 1375 . 1376 . 1377 . 1378 . 1379 . 1380
1381 . 1382 . 1383 . 1384 . 1385 . 1386 . 1387 . 1388 . 1389 . 1390 . 1391 . 1392 . 1393 . 1394 . 1395 . 1396 . 1397 . 1398 . 1399
 
  تماس   کارنامه   ترین ها   ورزش   دوبله   تک یادداشت ها   مجموعه یادداشت ها  
Copyright 2012 Amir Pouria Inc. All rights reserved | Best View With 1024*768